واکنش عباس عبدی به سامانه شفافیت شهرداری تهران

به گزارش وبلاگ پشتیبانی، سامانه شفافیت شهرداری تهران که برای شفاف کردن و شیشه ای شدن اقدامات این نهاد طراحی شده است، گویا خود به محل مناقشه و کدرکردن برداشت از موضوعاتی که در آن بارگذاری شده تبدیل شده است.

واکنش عباس عبدی به سامانه شفافیت شهرداری تهران

شرق در ادامه نوشت: سروصدای اخیر بر سر بعضی قرارداد هایی که در این سامانه قرار گرفته، خود گواه آن است که هم روزنامه نگاران هنوز درنیافته اند چگونه از آن بهره لازم را ببرند و گزارش و تحلیلی بدهند که به فهم ماجرا یاری کند و هم خود سامانه ایراد های اساسی دارد که نمی گذارد برداشت درستی از آن صورت پذیرد.

البته خب محل سؤال است چرا این قدر دیر و چرا بعد از چند سال که این سامانه دارد چنین کاربردی و رو بازی می نماید، بعضی موضوعاتش برای بعضی محل پرسش و مناقشه قرار گرفته است؟ با عباس عبدی از مواجهه روزنامه نگار با این پرسش ها و محل های تلاقی این روز ها سوال نموده ایم و اینکه روزنامه نگار چه باید بکند و شبه روزنامه نگار در چنین وضعیتی چطور خودش را نشان می دهد و از سوی دیگر نهاد هایی مثل شهرداری که چنین سامانه هایی دارند، چه مواجهه یا عکس العملی باید داشته باشند.

تفاوت شفافیت با افشاگری چیست؟ شفافیت و پاسخ گویی را چگونه باید مدیریت کرد تا تبدیل به مچ گیری و افشاگری نگردد؟

افشاگری مربوط به مرحله پیشاشفافیت است. وقتی شفافیت وجود ندارد، عده ای می فرایند سراغ تحقیق و آنالیز و اطلاعاتی را به دست می آورند و افشاگری می نمایند.

اما وقتی شفافیت وجود دارد، افشاگری دیگر معنا ندارد و باید گزارش و تحلیل عینی و روشن بر اساس موارد شفاف شده تهیه و منتشر کرد. اگر یک نهاد خودش اطلاعات را منتشر نموده دیگر چه چیزی را باید افشاگری نامید؟ بنابراین باید انتظار داشت روزنامه نگاران و محققان از شفافیت اطلاعات استفاده نموده و گزارش های تحلیلی دقیق تری را بر اساس اطلاعات شفاف شده نگارش نمایند.

وظیفه اخلاقی روزنامه نگاران در شرایط امروز که هر فرد به طور مستقل رسانه های خود را در شبکه های اجتماعی دارد، چیست؟

واقعیت این است که وظیفه اخلاقی روزنامه نگار، در درجه اول تعهد به حقیقت و واقعیت است. این مهم تر از هر چیز دیگری است. البته اصول دیگری هم وجود دارد که چیزی نیست جز رعایت منافع عمومی مردم، به طوری که ممکن است گاهی در تطبیق و تطابق کامل با حقیقت قرار نگیرد؛ برای مثال ممکن است حقیقتی وجود داشته باشد که سیلو های گندم کشور خالی شده است. این یک حقیقت است.

انتشار این خبر ممکن است مفید یا زیان بار باشد. مفید از این جهت که در مسئولان حساسیت ایجاد کند که برای واردات و تأمین گندم اقدام نمایند، اما ممکن است زیان بار باشد و مردم را به سمت نانوایی روانه و قحطی تصنعی ایجاد کند؛ بنابراین درعین حال که حقیقتی وجود دارد ممکن است نکاتی فراتر از آن هم وجود داشته باشد که آن ها هم باید مورد توجه قرار گیرد.

انجام این وظیفه حرفه ای ربطی به اینکه در رسانه مستقل یا شبکه اجتماعی بنویسید یا یک روزنامه بنویسید ندارد، بلکه باید همه جا این اصول حفظ گردد؛ اما وقتی یک خبرنگار در رسانه ای مثل روزنامه می نویسد، مسئولیت اخلاقی انتشار مطالبش نه تنها با خودش بلکه با سردبیر و مدیرمسئول هم هست؛ اما در رسانه مستقل خودش این نظارت ها نیست و کل مسئولیت متوجه خودش است و در این حالت وبلاگ پشتیبانی باید بیشتر دقت نمایند.

با توجه به عایدی های محدود در حوزه خبرنگاری و روزنامه نگاری، به نظر شما حضور این افراد در روابط عمومی ها چه تأثیری بر استقلال این قشر خواهد گذاشت؟

یقینا اثرات منفی دارد، ولی روزنامه نگارانی که در حوزه روابط عمومی فعالیت می نمایند، باید نشان دهند در این حوزه مشغول هستند و کار روزنامه نگاری نمی نمایند و پس از برگشتن به عرصه روزنامه نگاری ضروری است حداقل های ضروری اصول این حرفه را همچنان رعایت نمایند. ایفای نقش در دو بخش روزنامه نگاری و روابط عمومی برای یک شخص مسائلی خواهد داشت. بعلاوه مسائل عایدی و بسیاری از مسائل دیگر هم در این حرفه وجود دارد که منشأ این رفتارهاست و بر همگان روشن.

گاهی دیده شده است روزنامه نگاران مسائل و اختلافات شخصی خود را وارد عرصه حرفه ای و کاری خود نموده اند؛ برای مثال گفته می گردد نقد قرارداد های وبلاگ پشتیبانی با شهرداری از سوی سایر فعالان این حوزه، یک تسویه حساب شخصی است؟

به طورکلی نمی توان به انگیزه های شخصی دیگران پرداخت. برای بنده مهم نیست هنگامی که یک نفر، شخص دیگری را نقد می نماید چه انگیزه ای دارد؛ برای مثال اگر کسی من را نقد کند، به جای اینکه آن نقد را پاسخ دهم، نباید در پی انگیزه خوانی نقد او باشم که این فرد با چه انگیزه شخصی این صحبت را داشته. خب اصلا با انگیزه شخصی باشد، اشکالی ندارد.

اگر کار من نادرست است، به انگیزه شخص کار ندارم و ایرادی ندارد که نقد کند، در هر حال من باید از کار خودم دفاع کنم؛ بنابراین نمی توان منتقدان را به وسیله انگیزه هایشان تخطئه کرد؛ برای نمونه روزنامه نگاران اصلاح طلب بیشتر اصولگرایان را مورد نقد قرار می دهند و برعکس، کسی نمی گوید انگیزه شخصی دارند. خب این ها دو گروه مختلف هستند که این کار را علیه یکدیگر انجام می دهند و ممکن است خودشان را کمتر نقد نمایند و بالعکس.

اما یک نکته وجود دارد، هنگامی که شخص به یک مسئله توجه غیرمتعارفی نشان می دهد، اثرگذاری نقد خود را از دست می دهد و همه گمان می نمایند او مسئله شخصی دارد و اعتبارش زایل می گردد؛ بنابراین ما به جای اینکه به تخطئه انگیزه های افراد بپردازیم که واقعا قابل سنجش نیست، باید به اصل نقد آن ها توجه کنیم. استفاده ناقص از اطلاعات، حق شکایت و پیگیری برای صاحب محتوا و اطلاعات را ایجاد می نماید.

در قضیه اخیر دیده شده افرادی با استفاده از سایت شفافیت و مخدوش کردن اطلاعات مندرج در این سایت، قصد حمله به شهرداری را دارند. چطور می توان هم از شفافیت اطلاعات دفاع کرد هم جلوی این قبیل امور را گرفت؟ با توجه به اینکه ایجاد شبهه با اعلام تنها رقم و اسم قرارداد خیلی ساده تر از دفاع و روشن کردن اصل ماجراست؟

مشاهده سایت و انتشار محتوای آن ساده ترین اقدام است. وظیفه روزنامه نگار بعد از این مرحله است که با پیگیری و دنبال کردن محتوا در پی جزئیات باشد؛ برای مثال باید توضیح دهد قرارداد موجود، چه موضوعی داشته و عملکرد طرف قرارداد چگونه بوده است. اگر اعتراضی به موضوع یا جزئیات آن دارد، در این مرحله اسم کند. صرف منتشرکردن این اطلاعات و بیان یک اسم کلی برای تأیید یا ردکردن آن کافی نیست.

برای اینکه موضوع شفاف تر گردد، فرض کنید کسی پولی می گیرد که فیلم تبلیغاتی بسازد. ممکن است یک میلیارد ریال برای این کار دریافت کند. این احتمال هست که این مبلغ برای یک فیلم دو دقیقه ای باشد یا 50 فیلم دو دقیقه ای. خب این فرق می نماید، ولی در اسم طرح یکسان نوشته می گردد. این عدد برای فیلم یک دقیقه ای نامتعارف تلقی می گردد، درحالی که برای فراوری 50 فیلم دودقیقه ای نامعقول نیست. برای همین در این موضوعات جزئیات خیلی مهم است. شنیدم درباره آقای مهرگان این نکته رعایت نشده که صد فیلم کوتاه یک دقیقه ای را یک فیلم یک دقیقه ای یا بیشتر اعلام نموده اند.

آیا این انحراف شفافیت نیست که تمرکز جریانی بر یک هزارم بودجه شهرداری برای یافتن تخلف باشد، حال آنکه اصل تخلفات در جایی دیگر رخ می دهد و جامعه باید به آن حساس گردد؟

اول اینکه این موارد عجیب نیست و کم کم جا می افتد و باید از شفافیت دفاع و آن را تکمیل کرد؛ مثلا قرارداد ها را هم ضمیمه کرد و در مراحل پیشرفته تر عملکرد ها را هم اضافه نمود تا همه چیز روشن باشد؛ اما نکته ای که شما گفتید شاید به لحاظ احتجاجی گفتنش خوب است، ولی نمی توان به آن اتکا کرد.

شما فرض کنید من دروغی را گفته باشم و شخصی به من بگوید شما یک دروغ گفته اید؛ این نکته مهمی است که فرد مقابل فقط یک دروغ از من داشته و این در میان افراد بسیار دروغ گو یک نقطه مثبت است؛ اما من نمی توانم به او بگویم که برو و کسانی را که هزاران دروغ گفته اند، پیدا و نقد کن.

اگر کسی به یک مجموعه یک ایراد کوچک بگیرد، نشان می دهد ایراد های عظیم را به آن وارد ندانسته و اگر بی خود به یک نهاد پیله کند، مخاطب هم متوجه ماجرا می گردد که این روزنامه نگار حاضر نیست به موضوعات مهم و اساسی بپردازد و صرفا به موضوعات کوچک و کم اهمیت پرداخته است. درهرحال مجموعه ای که به خود اعتماد دارد، باید از طرح ایراد های کوچک هم استقبال کند و آن ها را یا پاسخ دهد یا بپذیرد.

منبع: فرارو

به "واکنش عباس عبدی به سامانه شفافیت شهرداری تهران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "واکنش عباس عبدی به سامانه شفافیت شهرداری تهران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید