انفجار کرونا در سیستان و بلوچستان

به گزارش وبلاگ پشتیبانی، نشسته بودم توی برجک نگهبانی پادگانی در حاشیه یکی از شهر های شمالی، خیره به عقربه های ساعت تا شیفت دو ساعته نگهبانی را تحویل سرباز بعدی بدهم، داشتم از یک سوله محافظت می کردم که جیغ مرغ دریایی بالای سرم مرا به حد جنون ترساند. چند دقیقه هاج و واج سلاح را به سینه ام چسباندم و از ترس توان حرکت نداشتم. این اولین باری بود که ترس تمام وجودم را گرفت، هراسی که مثل خون در رگ هایم خیلی زود به تمام بدنم سرایت کرد.

انفجار کرونا در سیستان و بلوچستان

به گزارش وبلاگ پشتیبانی، بعد از 15سال دیروز وقتی از دور تجمع خانواده های داغدار در صف غسالخانه بهشت محمدرسول ا... زاهدان را دیدم همان ترس قدیمی دوباره ریخت توی وجودم. نه جیغ مرغک دریایی که سفیر مرگ، بوی نیستی و ازدحام عزا بود که این ترس را ساخت. پس از یک سال و نیم از گذشت فراگیری کرونا و عادت به پوشش اخباری از این دست، حالا در آستانه آرامستان اصلی زاهدان بهت زده خیره مانده ام به این حجم غریب سوگوار، نشسته به انتظار اجساد عزیزان شان. صدای مویه ها گم شده توی بادی که خاک قبر ها را بلند کرده، عزا، اما در این خاک اتفاق نیست، عادت است؛ سال هاست که دارد تکرار می گردد. تکرارِ نیستی امسال نامش کرونای هندی است. ویروسی که تخت های بیمارستانی را نایاب کرده و گورستان ها را شلوغ. قطعی مکرر و طولانی برق در گرمای خشک و سوزان این شهر، کمبود آب و گاز، نبود زیرساخت های معمول بهداشتی و بی توجهی به رعایت پروتکل ها به علت آنچه نامش محرومیت است باعث شده شرایط کرونا در این شهر را با پیوست سونامی و فاجعه بخوانند.

تناقض تکراری آمار ها

تصویر پیشِ چشمم با آنچه از رسانه ها می توان دریافت، تفاوت های بسیاری دارد. خیلی زود می فهمم شرایط پیش رو بهترین شرایط ممکن است، وگرنه در شهر های کوچک تر اوضاع به مراتب بدتر است. صالح مومن، نیروی جهادی فعال منطقه وقتی هرنام از شکل آخرالزمانی غسالخانه را متوجه می گردد، تلخندی می زند و از من می خواهد در حاشیه دیوار غسالخانه نفسی بگیرم. در پناه سایه داغ نیمروز آرامستان زاهدان می نشینم پای حرف های صالح مومن، نیروی جهادی که از همان ابتدای فراگیری کرونا به صورت داوطلبانه به غسل اجساد کرونایی این منطقه مشغول است. می گوید فقط تا عصر دیروز 18جنازه را غسل داده و وقتی شیفتش تمام شده هنوز چهار جنازه در صف بوده اند. همین روایت دست اول هم تناقض آشکاری با آمار های رسمی دارد، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می گوید در 24ساعت گذشته 14فوتی در مراکز درمانی سیستان و بلوچستان ثبت شده است. دریافت ابتدایی ام از اوضاع این است که آمار ها و گفته های مسؤولان، روایت ساده شده اوضاعی است که جریان دارد.

یک شهر با 2پزشک

صدای داد و فریاد پشت غسالخانه بالا گرفته، صالح می دود پی صدا، به من می گوید: همان جا بمانم. در همان فاصله سری به فضای مجازی می زنم، تصویر سردخانه بیمارستان زاهدان دارد دست به دست می گردد، صالح که برمی گردد عکس را نشانش می دهم و می پرسم اینجا واقعا سردخانه بیمارستان بوعلی است؟ نه محکمی می گوید و می خندد. می گوید سردخانه زاهدان اینقدر تمیز و مجهز نیست که در این عکس نشان داده شده وگرنه حجم جنازه ها بیشتر از این عکس نباشد کمتر نیست! از همین عکس بحث مان به زیرساخت های بهداشتی می کشد، صالح می گوید: حرف از محرومیت استان حرف تازه ای نیست، از زیر پای این مردم لوله های گاز از عسلویه به پاکستان کشیده شده، اما همین مردم از داشتن آن محرومند، طرح انتقال آب چابهار مطرح است، اما همین مردم آب ندارند. وقتی آب و گاز و برق نداریم چرا باید انتظار زیرساخت بهداشتی داشته باشیم. شرایط زیرساخت های بهداشتی و پزشکی آنقدر وخیم است که حتی به آمار های ساده شده رسمی هم کشیده شده، استاندار سیستان و بلوچستان می گوید: 10شهرستان سیستان و بلوچستان بیمارستان ندارد و بعضا نیاز است فرد برای درمان و رسیدن به بیمارستان بیش از 100کیلومتر را طی کند آن طور که محمدعلی موهبتی گفته در یک شهرستان 55هزار نفری فقط دو پزشک عمومی وجود دارد؛ مراکز بهداشت و درمانی داریم که خودرو ندارند و بین دو خانه بهداشت ما در استان 1250کیلومتر فاصله است!

رعایت پروتکل، پول می خواهد

به شکل عجیبی میان خیل قابل توجه عزاداران در انتظار هم پروتکل های معمول از جمله استفاده از ماسک رعایت نشده است. امید برهان زهی جوان 30ساله ای است که آمده در پناه سایه دیوار غسالخانه سیگاری بگیراند. سر حرف را با او باز می کنیم. از همین ماسکی که مردم به صورت ندارند می پرسیم. داغ دیده است، اما خوش برخورد و مردمدار. می گوید این شهر بالاترین درصد جمعیت جوان را دارد، اما هیچ کدام شان کار ندارند.

می گوید انتظار از مردم برای رعایت پروتکل های معمولی هم پول می خواهد، این که از جوانی با سه فرزند بخواهید در خانه بماند، انتظار درستی است، اما همین آدم چطور می تواند نسخه 400هزار تومانی داروهایش را با خانه نشستن فراهم کند؟

می گوید بازار اصلی زاهدان را با پارک کردن اتوبوس و کامیون مسدود کرده اند، اما کارگر روزمزد به بازار کاری ندارد، درآمد روزانه نداشته باشد سفره اش خالی است. دریافت بعدی ام از مصاحبت با مردم این است که کرونا برای آن ها فقط یک بحران معمولی در پی بحران های دیگر است. همه حرف ها در رابطه با فاجعه انسانی در حال وقوع در این استان می کشد به دیگر محرومیت های آنها. نبود آب، ریزگرد هایی که سال به سال بیشتر می گردد، قطعی مکرر و طولانی برق، نداشتن گاز، کمبود کار و.

از کدام امکانات حرف می زنیم؟

بحران فراگیری کرونا در سیستان و بلوچستان حالا به یک تراژدی غمبار شبیه است، شرایط محدود به دیروز و امروز نیست. حالا یک هفته ای است که بسیاری داد از شرایط موجود دارند و ایرج حریرچی، معاون وزارت بهداشت و درمان پنجشنبه پا به بیمارستانی در زاهدان گذاشته، تصاویر و گزارش ها البته روایت صادقانه ای از شرایط سیستان و بلوچستان را حکایت نمی کند.

او گفته این استان هرچه را لازم داشته باشد از تهران برایشان ارسال می کنند! این در حالی است که در یک فقره از آمار های خود مسؤولان استانی، سرانه تخت بیمارستانی برای هر سیستان و بلوچستانی نصف میانه کشوری است.

وعده ایرج حریرچی در شرایطی است که به گفته یکی از پزشکان شاغل در این استان، تنها بیمارستان شهرستان دلگان حتی دستگاه سی تی اسکن ساده هم ندارد و اگر کسی نیاز به تست ریه داشته باشد، باید 120 کیلومتر طی کند تا در ایرانشهر فقط تست ریه بدهد.

آن طور که او می گوید، کرونا در این استان در هر 90 دقیقه یک قربانی می گیرد و در هر ساعت تست، ابتلای 50 نفر مثبت می گردد. او ادعا می کند در هفته گذشته فقط 118 نفر در شهر زاهدان به علت ابتلا به کرونا جان خود را از دست داده اند.

احتمال وقوع یک فاجعه انسانی

نه که فقط آمار های رسمی تناقض آشکاری با شرایط موجود داشته باشد که این شرایط از چشم اهالی بهارستان هم دور نمانده، اما آنچه میان گلایه کنندگان مجلس و مردم این سرزمین مشترک است، این که صدای هیچ کدام از آن ها به گوش کسی نمی رسد. معین الدین سعیدی، کننده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی می گوید: شرایط کرونا در سیستان و بلوچستان، مرز تراژدی را رد کرده و در حال تبدیل شدن به یک فاجعه انسانی است.

وزیر بهداشت که اعلام می کند ایران آمادگی تأمین واکسن برای کشور های مستضعف را دارد، بهتر است اول نگاهی به مردم مظلوم سیستان و بلوچستان بیندازد. عبدالناصر درخشان، کننده ایرانشهر هم در توییتی نوشته است: دردناک نیست که هموطنان مان در سیستان و بلوچستان به خاطر کمبود اکسیژن و ونتیلاتور، جان خود را از دست بدهند؟ خیلی ها می گویند به علت کم بودن مراکز غربالگری رایگان کرونا در سیستان و بلوچستان، آمار کرونا بالاتر از آن چیزی است که اعلام می گردد.

سرگشته میان گورستان

آفتاب رفته، گرما مانده و نسیمی که می خورد توی صورتم، نشانی از خنکی غروب را ندارد. شهر از همان جنبش نیم بند معمولی روز هم خالی است، از ازدحام برخی از مغازه های شهر، می توان متوجه شد که محل این تجمع یا یک مرکز درمانی است یا داروخانه. جای دیگری نمی توان چنین ازدحامی را به چشم دید.

در روز هایی که حرف از نوبت واکسیناسیون در سراسر ایران است، حالا پویش های مردمی با نام نذر ماسک برای تهیه لوازم محافظتی و مواد ضدعفونی، برای اهالی این استان شکل گرفته است. شهریور سال گذشته، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس که کننده این استان هم هست، گفته بود: 60 درصد مردم سیستان و بلوچستان توان خرید ماسک ندارند.

همان روز ها ایرج حریرچی هم اعلام کرده بود میانه استفاده از ماسک در این استان 48 درصد و میانه کشوری در این زمینه 75 درصد است. همه این آمار ها در حالی است که دیروز مسعود مردانی، متخصص بیماری های عفونی و عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا گفته تنها راه پیشگیری از ابتلا به دلتای هندی رعایت پروتکل ها، استفاده از ماسک، شست و شوی دست ها، عدم شرکت در تجمعات و فاصله گذاری اجتماعی است. شرایط در سیستان و بلوچستان از توصیه به در خانه ماندن و هشدار به استفاده از لوازم محافظتی گذشته است، بسیاری از مردمان نجیب این سرزمین، حالا در روبروه با این بیماری درپی درمان نمی فرایند و سراغ از قبر خالی می گیرند.

در این روز های سخت سیستان و بلوچستان بسیاری از مردم می پرسند چگونه منطقه ای که در پیک های اول تا چهارم ابتلا به کرونا کمترین آمار مبتلا را داشته و به نوعی سفید بوده است با این حجم بالای ابتلا روبرو است؟ آیا مقاومت ژنتیکی مردم این استان در مقابل ویروس جهش یافته هندی پایین آمده است یا همسایگی این استان با کشور پاکستان و رفت وآمد تجار به پاکستان و هند فرایند ابتلا را گسترده کرده است؟ به همه این ها جغرافیای وسیع استان را هم باید افزود. این یعنی بخش عمده ای از ابتلا ها هنوز شناسایی نشده است.

مبتلایان بی تعداد و دغدغه مدیران

رکسانا سرابندی، دانشجوی رشته دامپزشکی ساکن زابل است، یکی از دوستان قدیمم که وقتی تماس می گیرم تا بگویم آمده ام، برایم پیام می فرستد مبتلا شده و توان و نفس ِ حرف زدن ندارد، مجید لشکری هم شاعر ساکن زاهدان است، تماس که می گیرم می گوید بیشتر اقوام و خانواده درگیر شده اند و دل و دماغی برای توضیح ندارد. صالح مومن هم که همپایم بوده حالا در شلوغی غسالخانه بهشت محمدرسول ا... زاهدان پی انجام کارهاست.

از همین جمعیت آشنای دور و برم متوجه گسترده بودن دامنه فراگیری کرونا در شهر می شوم. امید برهان زهی هم در میانه سیگار های متوالی اش می گوید در یکی از کانال های خبری بومی خوانده که نزدیک به 40درصد مردم مبتلا شده اند! این یعنی شرایط کنونی فاجعه ای است که تازه آغاز شده و هنوز به قله نرسیده است.

در میانه این اوضاع، اما ویدئوی استاندار سیستان و بلوچستان رسانه ای شده، ویدئویی که در آن استاندار سیستان و بلوچستان خبرنگار را فاقد شعور می خواند چرا که در قاب تصویر تلویزیونی، او را کنار معاون وزیر نشان نداده است! سطح دغدغه مدیری که قرار بوده پلی باشد برای حل مسائل مردمی که حالا در صف مرگ به انتظار نشسته اند.

منبع: روزنامه وبلاگ پشتیبانی

منبع: جام جم آنلاین

به "انفجار کرونا در سیستان و بلوچستان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انفجار کرونا در سیستان و بلوچستان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید